Wednesday, February 15, 2006

در باب طرح من کیستم؟

پاره­ای از روشنفکران و نخبگان فرهنگ­های جنوب – و از جملۀ آن­ها روشنفکران ایرانی- پرسش از هویت خودشان را پررنگ کرده­اند و به پیروی از آن پرسش، به جستاری دست زده­اند. پرسش از هویت به یک معنا، خاتمه دادن به بازیگری عالم و نشستن در مقام نظاره­گری است. پرسش "من کیستم" با سؤالی که یک ریاضیدان، فیزیکدان و حتی فیسلوف در باب موضوعی از موضوعات مورد توجهش روا می دارد متفاوت است. گویی در پرسش "من کیستم؟" زندگی انسان از حرکت باز می­ایستد و آدمی همۀ وجودش را به چالش می­کشد. به تعبیر داریوش شایگان این وضعیت موقعیت فریدی را برای آدمی ایجاد می­کند تا دست به خلاقیت زند و اثری هنری یا ادبی بیافریند. به همین جهت است که به نظر وی رمان­نویسان مطرح جهان ما را هم­اکنون رمان­نویسان فرهنگ­های پیرامونی تشکیل می­دهند که بجد با پرسش "من کیستم؟" کلنجار می­روند. نمی­خواهم در این­جا در باب این نظر این متفکر مطرح ایرانی موضعی اتخاذ کنم اما می­ دانم این پرسش و دغدغه بسی مستعد آن است که به طرح­هایی ختم شود که بیش و پیش از آن­که به طرح­های فکری منسجم شبیه­اند به آرمان­هایی می­مانند که گرچه محترمند از دقت و صراحت فاصله دارند. لااقل تجربۀ روشنفکران فرهنگ و دیار خودم این نکته را نشان می­دهد چه این طرح از شریعتی و بازرگان و سروش باشد و چه طرح آل احمد، فردی یا داوری. در جایی دیگر هم گفته­ام که روشنفکران ایرانی برای جواب به پرسش "من کیستم؟ سه سطح و رویه را از یکدیگر جدا نکرده­اند. این رویه­ها عبارتند از: آرمان، طرح و مسئله. بسیاری از نکاتی که نخبگان فرهنگ من در باب پرسش و طرح گفته­اند بیش­تر به آرمان شبیه است و این آرمان اگر لازم باشد کافی نیست و اگر ارزشمند باشد دانش­پرور نیست. خلاصه کنم من "من کیستم" را نه یک آرمان ونه یک مسئله هیچ­کدام نمی­دانم. آن را تنها یک طرح می دانم که با تحدیدها، تعریف­ها و تخصیص­های زیادی قابلیت مطرح شدن به صورت مسئله را پیدا می­کند. در باب این تقسیم­بندی­ام؛ آرمان، طرح و مسئله بیش از این خواهم گفت

2 Comments:

Blogger sarzaeem said...

آقای کاجی به شما لینک دادم. بازگشت دفتریها به لیانشامپو!!!! سرزعیم

10:13 AM  
Blogger sarzaeem said...

راستی اسم وبلاگ من این است دوستدار سقراط philosocrate.persianblog.com

10:15 AM  

Post a Comment

<< Home